فلسفه اخلاقدرباره پرسشهای
بنیادین اخلاقیات میپردازد. درستی و نادرستی امور، شناخت امور خیر و شر، و باز
شناسی فضایل، مسائل بنیادین اخلاق را تشکیل میدهند. پرسش از این مسائل
بنیادین منجر به شکلگیری دو حوزه نظری میشود: فرا اخلاق
و اخلاق هنجاری؛ فلسفه اخلاق این دو حوزه را شامل میشود.[۱]
فلسفه اخلاق
یکی از رویکردهای علم اخلاق است و بدون در نظر گرفتن نقش و اهمیت آن و پیش کشیدن سؤالاتی
که این حوزه از فلسفه مطرح میکند نمیتوان فهم کاملی از اخلاق و اخلاقیات کسب
کرد.[۲] نهایتاً فلسفه اخلاق در شرایط بحرانی یا
فوری بیش از دیگر علوم انتزاعی به دادمان نخواهد
رسید اما مطمئناً اصول و مسائل اخلاقی که توسط فلسفه اخلاق مورد بررسی قرار میگیرند
میتوانند به صورت پیشینی بسیار از رخدادها
را ممکن و یا غیر ممکن سازند. به این معنا که ساختار شکل گرفته اخلاقی پیرامون ما
(به عنوان دستاورد اندیشه و فلسفه اخلاق)، رخ
دادن امور را از صافی اخلاقیات حاکم رد میکند و در نتیجه شناخت این محیط اخلاقی
به ما در تصمیم گیریهای موقعی مان کمک فراوان خواهد رساند.[۳]